جوک اس ام اس چیستان.ایا میدانید.ضد پسر ضد دختر
 
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 159
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

javahermarket

مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران

برخی کارشناسان و نویسندگان بر این عقیده&zwnj;اند که شاهزادگانی که مورد خشم دربار قرار گرفته یا به بیماری جنون دچار می&zwnj;شدند را برای اینکه از انظار عموم بمانند به این منطقه انتقال می&zwnj;یافتند.

افکارنیوز: &laquo;گوردختر دشتستان&raquo; گور دختر یعنی دختر گبر یا زرتشتی در خاور جاده برازجان به کازرون قرار دارد که بنای آن دارای سقف و بدنه سنگی شبیه آرامگاه کوروش بزرگ هخامنش در دشت پاسارگاد است .این بنا یادآور عصر هخامنشی است و قدمت منطقه برازجان را تایید می&zwnj;نماید. گفته&zwnj;اند که این بنا آرامگاه دختر یا خواهر کوروش است. درخاور گور دختر بقایای کوشک اردشیر ساسانی دیده می&zwnj;شود.

این اثر تاریخی ارزشمند متعلق به اوایل قرن ششم قبل از میلاد یعنی آغاز دوران پادشاهی هخامنشیان می&zwnj;باشد. این آرامگاه سنگی چون آرامگاه کوروش کبیر سرسلسله هخامنشی است که احتمالا مربوط به مادر یا دختر کوروش بوده است. که البته هیچ مدرک یا سند قطعی که دال بر این گفتار باشد به&zwnj;دست نیامده است. هیچگونه کتیبه یا نوشته&zwnj;ای که نام متوفی را مشخص کرده باشد از آن به&zwnj;دست نیامده است.

بر بالای این مقبره قسمتی فرورفتگی شبیه به یک قاب وجود دارد که احتمالا جایگاه قرار گرفتن کتیبه&zwnj;ای مربوط به آن بوده است. ساختمان اصلی به شکل مکعب مستطیل بوده که دارای سه پلکان در اطراف و پوش سقف خرپشته&zwnj;ای که به شکل نیم استوانه خالی است که احتمالا جایگاه قرار گرفتن جسد بودهاست که درست همین اصول و فرم در مقبره و فرم در مقبره کوروش در پاسارگاد فارسی محفوظ می&zwnj;باشد کل بنا از &zwnj;&zwnj;٢۴ قطعه سنگ در ابعاد مختلف و بوسیله بست&zwnj;های دم چلچله&zwnj;ای به همدیگر مربوط گردیده و مثل سایر بناهای هخامنشی هیچگونه ملاتی در آن یافت نمی&zwnj;شود. ردیف پله&zwnj;ها از پایین تا بالا یک سنگ کم شده که در بالا به دو سنگ می&zwnj;رسد.
گور دختر شبیه آرامگاه کوروش


ارتفاع واقعی آن &zwnj;&zwnj;۴/۵ متر می&zwnj;باشد در اطاقک بنا حوضچه کوچکی است که هم اکنون با گل و لای پر شده است. ورودی اتاق مقبره در جهت شمال شرقی می&zwnj;باشد. کل آرامگاه بر روی یک تخته سنگ بنا شده که هم اکنون قسمتی از آن در جهت شمال آرامگاه نمایان می&zwnj;باشد و این روند یک شیوه معماری در دوران هخامنشی بوده است و به جهت استحکام و پابرجایی بنا انتخاب شده است.

گوردختر،&zwnj; کوشک اردشیر، کاخ&zwnj;های هخامنشی بردک&zwnj;سیا و چرخاب، دژ برازجان، تل&zwnj;خندق، غار چهل&zwnj;خانه، چشمه&zwnj; آبگرم دالکی، شاهزاده ابراهیم و... نشان از تاریخ و تمدن سرزمینی دارد که از دوره ایلام تاکنون در سکوت دشت&zwnj;هایی پا بر جا و محکم ایستاده است.

تپه تاریخی تل&zwnj;مر، در کنار کاخ کوروش، در اصل قلعه&zwnj;ای بوده که قدمت آن به دوره ایلامی می&zwnj;رسد.
گفته می&zwnj;شود از این قلعه برای دیده&zwnj;بانی کاخ کوروش استفاده می&zwnj;شد. با فرو ریختن قلعه در طول قرن&zwnj;ها آن را تبدیل به یک تپه کرده و اکنون پس از حدود ۲۵ قرن تنها خشت&zwnj;هایی از آن بنای قدیمی باقی&zwnj;مانده است متأسفانه در سال ۱۳۶۳ شهرداری، بخش بسیاری از آن را خاکبرداری کرد.

از دیگر آثار باستانی منطقه شبستان، غار چهل خانه در سعدآباد است. این غار در واقع، دخمه&zwnj;هایی را شامل می&zwnj;شود که در یک تپه کوه مانندی قرار گرفته و بنابر روایتی فراموشخانه &zwnj;بوده است.

برخی کارشناسان و نویسندگان بر این عقیده&zwnj;اند که شاهزادگانی که مورد خشم دربار قرار گرفته یا به بیماری جنون دچار می&zwnj;شدند را برای اینکه از انظار عموم بمانند به این منطقه انتقال می&zwnj;یافتند.

فراموشخانه از سه سمت مسدود بوده و تنها از یک سو، آن هم تنها به پرتگاه راه داشته است.

پیشینه تل&zwnj;خندق در روستای ده&zwnj;غایه و در شمال برازجان، به دوره ایلامی می&zwnj;رسد. این منطقه زمانی شهر بزرگی بوده است و تپه سد دفاعی منطقه محسوب می&zwnj;شد که دور آن را خندق کشیده بودند و درون آن مجموعه&zwnj;ای از پایگاه&zwnj;های نظامی قرار داشت.

معماری گوردختر با پاسارگاد یکی است. گویی که معمار هر دو، یکی بوده است. احتمال می&zwnj;رود این بنا پیش از مقبره کوروش به&zwnj;وجود آمده و پاسارگاد شکل تکامل یافته گوردختر باشد.
باتوجه به اینکه جای کتیبه این مقبره خالی است، نمی&zwnj;توان در مورد اینکه چه کسی در آن دفن شده، نظر قطعی داد.
تنها می&zwnj;توان گفت گوردختر، واقع در دشت بزپز، بنایی متعلق به دوره هخامنشی است.

در دوره جدیدتر، قلعه "تنگستان"، قلعه "زایر خضرخان" یا قلعه "کلات" در کوه&zwnj;های پهلوان کش اهرم به&zwnj;جامانده است. این قلعه منسوب به مبارزی دشتستانی به&zwnj;نام "زایرخضر خان" بوده که در دوره قاجاریه ساخته شده و برفراز تپه، روی خرابه&zwnj;های بناهای پیشین شکل گرفته است که معماری باستان&zwnj;شناسان را پیچیده&zwnj;تر می&zwnj;کند.

قلعه دارای ۴ برج است که در زمان حمله انگلیس به ایران اسرای انگلیس را به آنجا منتقل می&zwnj;کردند.

نخلستان&zwnj;های دشتستان نیز از میراث طبیعی این منطقه محسوب می&zwnj;شود. متوسط عمر نخل&zwnj;ها ۵۰ یا ۶۰ سال است و تا هر یک از آنها به مراحل باروری برسد، ۱۰ سال زمان نیاز دارند.

گویش کنونی مردم منطقه فارسی با کمی لهجه &zwnj;لری است.

این اثر به شماره &zwnj;&zwnj;١٨٩٧ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت درآمده است.

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed



فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته&zwnj;ام. من آن را با نشانه&zwnj;های آشکار دریافته&zwnj;ام.

وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت&zwnj;یار بوده&zwnj;ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی&zwnj;کنم که از هنگام جوانی ناتوان&zwnj;ترم.

من دوستان را به خاطر نیکویی&zwnj;های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان&zwnj;بردار خویش دیده&zwnj;ام.

زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می&zwnj;گذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می&zwnj;گذرم، شما و میهنم را خوشبخت می&zwnj;بینم و از این رو می&zwnj;خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.

باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می&zwnj;دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده&zwnj;تر است کشور را سامان خواهد داد.

فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده&zwnj;ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوان&zwnj;تران از شما آزرم بدارند.
تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن&zwnj;تری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد.

از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد . من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.

به نام خدا و نیاکان درگذشته&zwnj;ی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید.

پیکر بی&zwnj;جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که این&zwnj;همه چیزهای نغز و زیبا می&zwnj;پرورد آمیخته گردد.

من همواره مردم را دوست داشته&zwnj;ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می&zwnj;بخشد آمیخته گردم.

هم&zwnj;اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می&zwnj;گسلد ... اگر از میان شما کسی می&zwnj;خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.

از همه پارسیان و هم&zwnj; پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر می&zwnj;خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.

کــوروش نـــامه &ndash; گـزنـفون




ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

کوروش در هنگام فتح بابل برای سپاهیان و نزدیکان نکاتی را بدین گونه یادآور شد: دوستان همیشه باید خدا را شکرگذار بود چون عطایای او بیش از اندازه است. ولی باید غنایم را مال خود بدانیم و از همه چیز پاسداری کنیم و بیهوده آنها را از بین نبریم اگر مقداری از آن را به مغلوبان اهدا کنیم کمال انسانیت است. در هر حال چون به مال و منان رسیدید نباید طریق عیش و عشرت را در پیش بگیرید و تنبلی و کاهنی کنید چون در این صورت پس از چندی به حال همین شکست خوردگان خواهید افتاد و انسان های بیهوده خواهید شد. کار را پست نشمارید و اوقات خود را به بطالت مگذرانید. سستی را از خود دور کنید و از نیروی خود به بهترین وجه استفاده کنید و آن را با بیکاری هدر ندهید چون بیکاری سبب انحطاط اخلاقی میشود. دوستان من همیشه پرهیزگار و باتقوا باشید و این را در عمل نشان دهید. تقوای شما بایستی بیشتر از ملت شکست خورده باشد. احساس گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما و خستگی و خواب در همه یکسان است ولی می توان از نظر اخلاقی برتر از سایرین بود و این هم نشانه ی انسانیت است. باید حزم و احتیاط  و مراقبت دائمی باشد تا از گزند در امان بمانیم.

 

کوروش انسانی کم نظیر بود. این مرد برجسته در جوانمردی، گذشت، فداکاری، نجابت، عیب پوشی، عدالت، از خود گذشتگی، رافت و مهربانی، رقت قلب، مردانگی، شجاعت، خلق خوش و جمیع صفات پسندیده سرآمد همه بوده است پادشاهی عادل که همیشه در فکر رعیت و آسایش او بود و در هر موردی اگر اجحافی می دید سخت واکنش نشان می داد. بر حسب عقیده و نظر صاحب نظران زمان خود و حتی دشمنان پادشاهی نمونه بود. در هنگام غذا تعداد زیادی از نزدیکان با او غذا می خوردند و تنها غذا خوردن را دوست نداشت. اغلب مقداری غذا برای نگهبانان می فرستاد و از این راه محبت آنان را جلب می کرد. لباسش مادی بود و عقیدهاش این بود که لباس تمام بدن را میپوشاند. در تمام زندگانی این پادشاه فقط یک زن داشت و پس از فوت، زن دیگری را اختیار نکرد. در عین حال او شخصیتی با تدبیر بود، بطوری که پادشاه توانست شالوده ی امپراتوری بزرگی را بنیان نهد که از مدیترانه تا رود سند و از روسیه تا خلیج فارس وسعت داشت و این سرزمین وسیع را به بهترین وجهی اداره میکرد.

 نمونه ی ازخودگذشتگی و مهربانی او این که :

 

&laquo;یک روز وقتی کوروش در فینیقیه سوار بر اسب مشغول به دیدن از سپاهیان و بازدید شهر و رسیدگی به امور اهالی بود، جوانی ارتب نام بر روی درخت نزدیک محل بازدید نشسته و تیر و کمان نهاده و انتظار کوروش را می کشید تا او را به قتل برساند. از قضا هنگامی که کوروش به تیر رس او رسید تیر سه شاخه از کمان رها شد ولی از حسن اتفاق در همان زمان اسب کوروش پایش در گودالی گیر کرد و بر زمین خورد و تیر به کوروش اصابت نکرد. اطرافیان او را دستگیر کرده و نزد کوروش بردند. کوروش از او پرسید: به چه سبب میخواستی مرا یکشی؟ ارتب جواب داد: چون چندین نفر از کسان من در جنگ با تو کشته شده اند. کوروش پرسید: اگر من به جای تو بودم با من چه کار میکردی؟ ارتب جواب داد: دستور میدادم تو را به قتل برسانند.کوروش گفت ولی من این کار را با تو نمی کنم. ارتب گفت: پس میخواهی با من چه کار کنی؟ کوروش گفت: تو را آزاد مینمایم، چون من جواب بدی را با نیکی جواب خواهم داد. ارتب کوروش را ستود و از کوروش خواست که او را در ردیف فداییان خود قرار دهد. کوروش نیز خواسته ی او را پذیرفت. در جنگ با مساژت ها هنگامی که کوروش از پشت جبهه دچار شکست شد و ماساژت ها بخش عقب جبهه را دچار تزلزل کردند، مردی از ماساژت ها با شمشیر به گردن آن نازنین زد که بر اثر همان ضربه کوروش به قتل رسید. ارتب که نزدیک کوروش بود پس از کشتن ضارب جسد کوروش را از میدان نبرد به در برد و با سرعت جسد را به پاسارگاد رساند و زمانی که کوروش را جهت دفن حاظر کرد از شدت اندوه با خنجر شکم خود را درید و به این ترتیب زندگی، پس از مرگ کوروش را نخواست.&raquo;





ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

یهودیان در زمان ظهور کوروش دوران اسارت را در بابل می گذراندند. عده ای از یهودیان که پایبند دین و مذهب خود بودند، از اقامت در بابل که بت پرستی و فساد رواج زیادی داشت، رنج می بردند. در آن زمان پیامبران بنی اسرائیل پیشگویی کرده و مژده می دادند که به زودی خداوند شحصی را برای نجات یهودیان برمی انگیزد. پیشگویی های آن ها در آخرین سال های اقامت یهودیان در بابل با مشاهده ی وضعیت نامساعد این سرزمین بیشتر شد. یهودیان از پیشروی های ایرانیان آگاه شدند و با توجه به سیاست مدبرانه کوروش بود که پیامبران بنی اسرائیل پیشگویی هایی نمودند که به زودی به حقیقت پیوست. یکی از این پیامبران &laquo;اشعیا&raquo; بود که پیشگویی های او در تورات به شرح زیر است:

 

&laquo;خداوند سپاه&zwnj; مقدس&zwnj; و شجاع&zwnj; خود را که&zwnj; مشتاق&zwnj; خدمتش&zwnj; هستند فرا خوانده&zwnj; است&zwnj; تا کسانی&zwnj; را که&zwnj; بر ایشان&zwnj; غضبناک&zwnj; است&zwnj; مجازات&zwnj; کند... آن ها را از سرزمین های&zwnj; بسیار دور می&zwnj;آورد تا ایشان&zwnj; را همچون&zwnj; اسلحه&zwnj;ای&zwnj; در دست&zwnj; بگیرد و توسط&zwnj; آن ها سراسر خاک&zwnj; بابل&zwnj; را ویران&zwnj; کند و غضب&zwnj; خود را فرو نشاند... من&zwnj; مادها را که&zwnj; توجهی&zwnj; به&zwnj; طلا و نقره&zwnj; ندارند به&zwnj; ضد بابلی&zwnj;ها برخواهم&zwnj; انگیخت&zwnj; تا بابلی&zwnj;ها نتوانند با پیشکش&zwnj; کردن&zwnj; ثروت&zwnj; خود جان&zwnj; خود را نجات&zwnj; دهند.&raquo;       اشعیا، باب 13

 

&laquo;زمانی&zwnj; خواهد رسید که&zwnj; پادشاهی&zwnj; عادل&zwnj; بر تخت&zwnj; سلطنت&zwnj; خواهد نشست&zwnj; و رهبرانی&zwnj; با انصاف&zwnj; مملکت&zwnj; را اداره&zwnj; خواهند کرد. هر یک&zwnj; از آنان&zwnj; پناهگاهی&zwnj; در برابر باد و طوفان&zwnj; خواهد بود. آنان&zwnj; مانند جوی&zwnj; آب&zwnj; در بیابان&zwnj; خشک&zwnj;، و مثل&zwnj; سایه&zwnj; خنک&zwnj; یک&zwnj; صخره&zwnj; بزرگ&zwnj; در زمین&zwnj; بی&zwnj;آب&zwnj; و علف&zwnj; خواهند بود و چشم&zwnj; و گوش&zwnj; خود را نسبت&zwnj; به&zwnj; نیازهای&zwnj; مردم&zwnj; باز نگه&zwnj; خواهند داشت&zwnj;. آنان&zwnj; بی حوصله&zwnj; نخواهند بـود بلکه&zwnj; با فهم&zwnj; و متانت&zwnj; با مردم&zwnj; سخـن&zwnj; خواهنـد گفت&zwnj;.&raquo;   اشعیا، باب 32

 

&laquo;تسلی دهید به مردم من و مژده دهید، زیرا زمان مجازات سر آمد و از گناهان آنان در گذشتم... سخنان مرا بشنوید. چه&zwnj; کسی&zwnj; این&zwnj; مرد را از مشرق&zwnj; آورده&zwnj; است&zwnj; که&zwnj; هر جا قدم&zwnj; می&zwnj;گذارد آن جا را فتح&zwnj; می&zwnj;کند؟ چه&zwnj; کسی&zwnj; او را بر قوم&zwnj;ها و پادشاهان&zwnj; پیروز گردانیده&zwnj; است&zwnj;؟ شمشیر او سپاهیان&zwnj; آنان&zwnj; را مثل&zwnj; غبار به&zwnj; زمین&zwnj; می&zwnj;اندازد و کمانش &zwnj;آنان&zwnj; را چون&zwnj; کاه&zwnj; پراکنده&zwnj; می&zwnj;کند... اما من&zwnj; مردی&zwnj; را از شرق&zwnj; برگزیده&zwnj;ام&zwnj; و او را از شمال&zwnj; به&zwnj; جنگ&zwnj; قوم&zwnj;ها خواهم&zwnj; فرستاد. او نام&zwnj; مرا خواهد خواند و من&zwnj; او را بر پادشاهان&zwnj; مسلط&zwnj; خواهم&zwnj; ساخت&zwnj;. مثل&zwnj; کوزه&zwnj;گری&zwnj; که&zwnj; گل&zwnj; را لگدمال&zwnj; می&zwnj;کند، او نیز آن ها را پایمال&zwnj; خواهد کرد.&raquo;     اشعیا، باب 41

 

&laquo;خداوند که ولی تو است و تو را از رحم سرشته است چنین می گوید: من یهوه هستم و همه چیز را ساختم... و درباره کوروش می گوید که او شبان من است و تمام مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید. او اورشلیم را بازسازی خواهد کرد و خانه مرا دوباره بنیاد خواهد نهاد.&raquo;  اشعیا، باب 44

 

&laquo;خداوند کوروش&zwnj; را برگزیده&zwnj; و به&zwnj; او توانایی&zwnj; بخشیده&zwnj; تا پادشاه&zwnj; شود و سرزمین ها را فتح&zwnj; کند و پادشاهان&zwnj; مقتدر را شکست&zwnj; دهد. خداوند دروازه&zwnj;های&zwnj; بابل&zwnj; را به روی&zwnj; او باز می&zwnj;کند. دیگر آن ها به روی&zwnj; کوروش&zwnj; بسته&zwnj; نخواهند ماند. خداوند می&zwnj;فرماید: ای&zwnj; کوروش&zwnj;، من&zwnj; پیشاپیش&zwnj; تو حرکت&zwnj; می&zwnj;کنم&zwnj;، کوه&zwnj;ها را صاف&zwnj; می&zwnj;کنم&zwnj;، دروازه&zwnj;های&zwnj; مفرغی&zwnj; و پشت &zwnj;بندهای&zwnj; آهنی&zwnj; را می&zwnj;شکنم&zwnj;. گنج های&zwnj; پنهان&zwnj; شده&zwnj; در تاریکی&zwnj; و ثروت های&zwnj; نهفته&zwnj; را به&zwnj; تو می&zwnj;دهم&zwnj;. آن گاه&zwnj; خواهی&zwnj; فهمید که&zwnj; من&zwnj; خداوند، خدای&zwnj; اسرائیل&zwnj; هستم&zwnj; و تو را به&zwnj; نام&zwnj; خوانده&zwnj;ام&zwnj;. من&zwnj; تو را برگزیده&zwnj;ام&zwnj; تا به&zwnj; اسرائیل&zwnj; که&zwnj; خدمتگزار من&zwnj; و قوم&zwnj; برگزیده&zwnj; من&zwnj; است&zwnj; یاری&zwnj; نمایی&zwnj;. هنگامی&zwnj; که&zwnj; تو هنوز مرا نمی&zwnj;شناختی&zwnj;، من&zwnj; تو را به&zwnj; نام&zwnj; خواندم&zwnj;. من&zwnj; خداوند هستم&zwnj; و غیر از من&zwnj; خدایی&zwnj; نیست&zwnj;. زمانی&zwnj; که&zwnj; مرا نمی&zwnj;شناختی&zwnj;، من&zwnj; به&zwnj; تو توانایی&zwnj; بخشیدم&zwnj;، تا مردم&zwnj; سراسر جهان&zwnj; بدانند که&zwnj; غیر از من&zwnj; خدایی&zwnj; دیگر وجود ندارد و تنها من&zwnj; خداوند هستم&zwnj;... من&zwnj; زمین&zwnj; را ساختم&zwnj; و انسان&zwnj; را بر روی&zwnj; آن&zwnj; خلق&zwnj; کردم&zwnj;. با دست&zwnj; خود آسمان ها را گسترانیدم&zwnj;. ماه&zwnj; و خورشید و ستارگان&zwnj; زیر فرمان&zwnj; من &zwnj;هستند.  اکنون&zwnj; نیز کوروش&zwnj; را برانگیخته&zwnj;ام&zwnj; تا به&zwnj; هدف&zwnj; عادلانه&zwnj; من&zwnj; جامه&zwnj; عمل&zwnj; بپوشاند. من&zwnj; تمام&zwnj; راه &zwnj;هایش&zwnj; را راست&zwnj; خواهم&zwnj; ساخت&zwnj;. او بی&zwnj;آنکه&zwnj; انتظار پاداش&zwnj; داشته&zwnj; باشد، شهر من&zwnj; اورشلیم&zwnj; را بازسازی&zwnj; خواهد کرد و قوم&zwnj; اسیر مرا آزاد خواهد ساخت&zwnj;.&raquo;    اشعیا، باب 45

 

خداوند در همین باب (45) می فرماید:&laquo; ای&zwnj; قوم&zwnj;هایی&zwnj; که&zwnj; از دست&zwnj; کوروش&zwnj; می&zwnj;گریزید، جمع&zwnj; شوید و نزدیک&zwnj; آیید و به&zwnj; سخنان&zwnj; من&zwnj; گوش&zwnj; دهید. چه&zwnj; نادانند آنانی&zwnj; که&zwnj; بت های&zwnj; چوبی&zwnj; را با خود حمل&zwnj; می&zwnj;کنند و نزد خدایانی&zwnj; که&zwnj; نمی&zwnj;توانند نجاتشان&zwnj; دهند، دعا می&zwnj;کنند. با هم&zwnj; مشورت&zwnj; کنید و اگر می&zwnj;توانید دلیل&zwnj; بیاورید و ثابت&zwnj; کنید که&zwnj; بت&zwnj;پرستی&zwnj; عمل&zwnj; درستی&zwnj; است&zwnj;. غیر از من&zwnj; چه&zwnj; کسی&zwnj; گفته&zwnj; که&zwnj; این&zwnj; چیزها در مورد کوروش&zwnj; عملی&zwnj; خواهد شد؟ غیر از من&zwnj; خدایی&zwnj; نیست&zwnj;.&raquo;

 

&laquo; همه ی&zwnj; شما بیایید و بشنوید. هیچ کدام&zwnj; از خدایان&zwnj; شما قادر نیست&zwnj; پیشگویی&zwnj; کند که&zwnj; مردی&zwnj; را که&zwnj; من&zwnj; برگزیده&zwnj;ام&zwnj; حکومت&zwnj; بابل&zwnj; را سرنگون&zwnj; خواهد کرد و آن چه&zwnj; اراده&zwnj; کرده&zwnj;ام&zwnj; بجا خواهد آورد. اما من&zwnj; این&zwnj; را پیشگویی&zwnj; می&zwnj;کنم&zwnj;. بلی&zwnj;، من&zwnj; کوروش&zwnj; را خوانده&zwnj;ام&zwnj; و به&zwnj; او این&zwnj; مأموریت&zwnj; را داده&zwnj;ام&zwnj; و او را کامیاب&zwnj; خواهم&zwnj; ساخت&zwnj;.&raquo;    اشعیا، باب 48

 

از دیگر پیامبران، ارمیای نبی بود که در باب 31 کتاب خود به یهودیان مژده آزادی از اسارت و بازسازی اورشلیم را داد که این امر توسط کوروش محقق شد. از دیگر پیامبران یاد شده در عصر اسارت یهودیان، عزرای نبی بود که به همراه بسیاری از یهودیان پس از سقوط یهودا در سال 586 قبل از میلاد به بابل تبعید شد و در سال 539 ق.م با آزادی اسیران یهودی توسط کوروش به سرزمین خود بازگشت. او در باب 1 کتاب خود می گوید:

&laquo; در سـال&zwnj; اول&zwnj; سلطنت&zwnj; کـورش&zwnj;، پادشـاه&zwnj; پارس&zwnj;، خداوند آن چه&zwnj; را که&zwnj; توسط&zwnj; ارمیای&zwnj; نبی&zwnj; فرموده&zwnj; بود، به&zwnj; انجام&zwnj; رساند. خداوند کورش&zwnj; را بر آن&zwnj; داشت&zwnj; تا فرمانی&zwnj; صادر کند و آن&zwnj; را نوشته&zwnj; به&zwnj; سراسر سرزمین&zwnj; پهناورش&zwnj; بفرستد. این&zwnj; است&zwnj; متن&zwnj; آن&zwnj; فرمان&zwnj;: من&zwnj;، کورش&zwnj; پادشاه&zwnj; پارس&zwnj;، اعلام&zwnj; می&zwnj;دارم&zwnj; که&zwnj; خداوند، خدای&zwnj; آسمان ها، تمام&zwnj; ممالک&zwnj; جهان&zwnj; را به&zwnj; من&zwnj; بخشیده&zwnj; است&zwnj; و به&zwnj; من&zwnj; امر فرموده&zwnj; است&zwnj; که&zwnj; برای&zwnj; او در شهر اورشلیم&zwnj; که&zwnj; در یهودا است&zwnj; خانه&zwnj;ای&zwnj; بسازم&zwnj;. بنابراین&zwnj;، از تمام&zwnj; یهودیانی&zwnj; که&zwnj; در سرزمین&zwnj; من&zwnj; هستند، کسانی&zwnj; که&zwnj; بخواهند می&zwnj;توانند به&zwnj; آن جا بازگردند و خانه&zwnj; خداوند، خدای&zwnj; اسرائیل&zwnj; را در اورشلیم&zwnj; بنا کنند. خدا همراه&zwnj; ایشان&zwnj; باشد!&raquo;   عزرا، باب1

 

با توجه به محتوای کتاب های ارمیا و اشعیا درباره ی ظهور کوروش و نجات بنی اسرائیل مشخص می شود که یهودیان کوروش را مسیح نجات بخش و در حقیقت شخص برانگیخته شده از سوی یهوه، خدای اسرائیل، می دانستند. مسلما خدمات کوروش در حق این قوم و اظهار محبت نسبت به ایشان باعث شد یهودیان او را مسیح خداوند تلقی کنند و ظهور او را به خواست خدا برای رهایی بنی اسرائیل از آوارگی و پراکندگی و همچنین بازسازی پرستشگاه اورشلیم بدانند.

بعضی از محققین و مورخین کمک و خدمات کوروش را به یهودیان طور دیگر تعبیر نموده اند و به آن جنبه ی مذهبی و سیاسی داده اند اما لازم به یادآوری است که کوروش به فضیلت انسانی ارج می نهاد، بدون این که توجهی به اعتقادات و مذهب افراد بکند. او هر شهری را که تصرف می کرد، به اعتقادات مردم آن شهر احترام می گذاشت و علاوه بر این که به مردم شهر آسیبی نمی رسانید، به آن ها کمک نیز می کرد.

 

گردآورنده: حسین حسینی پناه


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

کلمه ذوالقرنین نام شخصی است که در قرآن و در سوره  کهف از آیه 83 تا 110 نام برده شده است .

ذوالقرنین به معنای دو قرن است که برخی معتقدند که این نامگذاری به دلیل آن است که به شرق و غرب عالم رسیده است.عرب از آن به دو شاخ آفتاب تعبیر نموده است و بعضی میگویند که در دو طرف سر وی برآمدگی مخصوصی بوده  و سر انجام عده ای بر این عقیده اند که تاج مخصوص او دارای دو شاخک بوده است.

اما قرآن ذوالقرنین را شخصی نامیده است که بنا بر درخواست قومی سدی ازآهن و مس جهت جلوگیری از هجوم بیگانگان برای آنان میسازد.

به طور کلی سه نظریه در مورد این شخص وجود دارد.در نظر اول عده ای اعتقاد دارند که وی اسکندر مقدونی است و وی را اسکندر ذوالقرنین مینامند. این نظریه را ابو علی سینا در کتاب "دار الشفاء"خود بیان نموده است.دومین نظریه مربوط میشود به ابن هشام در کتاب"تاریخ سیره" و ابوریحان بیرونی در" الاثار الباقیه" که این دو نفر ذوالقرنین را از پادشاهان یمن میدانستند . در نهایت سومین و معتبرترین نظریه مربوط میشود به ابوالکلام آزاد،وزیر فرهنگ معاصر هند در کتاب "ذوالقرنین" که این شخص را کورش کبیر پادشاه ایران نامیده است.

اکنون می توان گفت همه ی کارشناسان و مورخان اطمینان دارند که ذوالقرنین همان کوروش است.

برخی با غرض یا به اشتباه اسکندر گجستیک (ملعون) را ذوالقرنین می دانند اما&zwnj; این&zwnj; معنی&zwnj; با کلام قرآن&zwnj; سازش&zwnj; ندارد. چون&zwnj; نخست قرآن&zwnj; می گوید ذوالقرنین&zwnj; مؤمن&zwnj; به&zwnj; خدا و روز قیامت&zwnj; بوده&zwnj; است&zwnj; و دین&zwnj; او دین&zwnj; توحید بوده&zwnj; است&zwnj;؛ ولی&zwnj; ما میدانیم&zwnj; که&zwnj; إسکندر مشرک&zwnj; بوده&zwnj; و در تاریخ&zwnj; آمده&zwnj; است&zwnj; که&zwnj; ذبیحه خود را برای&zwnj; ستاره مشتری&zwnj; ذبح&zwnj; نموده&zwnj; است&zwnj;.

 

و دوم  قرآن&zwnj; ذوالقرنین&zwnj; را مرد صالح&zwnj; از عباد خدا و صاحب&zwnj; عدل&zwnj; و رفق&zwnj; می&zwnj;شمارد؛ و تاریخ&zwnj; برای&zwnj; إسکندر خلاف&zwnj; آنرا بیان&zwnj; میکند.

 

سوم اینکه در هیچیک&zwnj; از تاریخها&zwnj; نیامده&zwnj; است&zwnj; که&zwnj; إسکندر مقدونی&zwnj; سدّ یأجوج&zwnj; و مأجوج&zwnj; را بنا کرده&zwnj; باشد. به هر حال از ذوالقرنین در قرآن به عنوان شخصیتی دادگستر و بشردوست یاد شده است.ودر تمام نوشته هایی که از زمان باستان چه در کتابهای دینی چه کتابهای غیر دینی آمده کوروش را فردی دادگستر و بشر دوست و کسی که اولین بیانیه حقوق بشر را اجرا کرده است  و کتیبه اش هنوز موجود می باشد ، ذکر شده است.

 

دوتا از فروع دین ما تولی و تبری است که یعنی دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا است چون کوروش بزرگ دوست خدا فردی بود که احکام خدا را در زمین جاری می کرد و در واقع نماینده خدا در زمین بود باید مورد احترام همگی ما باشد و مقامش را گرامی داریم و نگذاریم آرامگاهش از بین برود و یا به او بی توجهی و توهین شود .

 

چرا داستان ذو القرنین در قرآن آمده است؟

سبب نزول سوره کهف این بود که قریش سه نفر را به قبیله نجران فرستادند تا از یهودیان آن دیار مسائلى را بیاموزند و با آن رسول خداصلى الله علیه وآله را بیازمایند. آن سه نفر &laquo;نضربن حارث بن کلده&rlm;&raquo;، &laquo;عقبة&rlm;بن ابى&rlm;معیط&rlm;&raquo; و &laquo;عاص بن وائل سهمى&rlm;&raquo; بودند.

این سه نفر به سوى نجران حرکت کرده و جریان را با علماى یهود در میان گذاشتند. یهودیان گفتند: سه مساله از او بپرسید، اگر آن طور که ما مى&rlm;دانیم پاسخ داد، در ادعایش راستگو است. آنگاه از یک مساله دیگر بپرسید، اگر گفت مى&rlm;دانم، بدانید که دروغگو است. گفتند: آن مسائل چیست؟ جواب دادند که از او از احوال جوانانى بپرسید که در قدیم الایام بودند و از میان مردم خود بیرون شده و غایب گشتند و در غیبتگاه خود خوابیدند. از او بپرسید چقدر خوابیدند؟ نفراتشان چند بود؟ چه چیز از غیر جنس خود همراهشان بود؟ و داستانشان چه بود؟

مطلب دوم اینکه از او بپرسید داستان موسى که خدایش دستور داد از یک عالم پیروى کن و از او تعلم گیر چه بود؟ آن عالم که بود؟ موسى چگونه از او پیروى کرد؟ و سرگذشت موسى با او چه بود؟

سوم اینکه از او از سرگذشت&rlm;شخصى بپرسید که میان مشرق و مغرب عالم گردید تا به سد یاجوج و ماجوج رسید; او که بوده؟ و داستانش چگونه بوده است؟

یهودیان پس از عرضه این مسائل جواب آن&rlm;ها را نیز به فرستادگان قریش دادند و گفتند: اگر این طور که ما شرح دادیم جواب داد، صادق است، وگرنه دروغ مى&rlm;گوید.

فرستادگان قریش پرسیدند: آن یک سؤال دیگر که گفتید چیست؟ گفتند: از او بپرسید که قیامت چه وقت&rlm;به&rlm;پا مى&rlm;شود؟ اگر ادعا کرد که من مى&rlm;دانم قیامت چه موقع به&rlm;پا مى&rlm;شود، دروغگو است، ولى اگر گفت جز خدا کسى تاریخ آن را نمى&rlm;داند، راستگو است.

فرستادگان قریش به مکه برگشتند، نزد ابوطالب جمع شدند و گفتند: پسر برادرت ادعا مى&rlm;کند که اخبار آسمان&rlm;ها برایش مى&rlm;آید، ما از او چند پرسش مى&rlm;کنیم، اگر جواب داد، مى&rlm;دانیم که راستگو است، وگرنه مى&rlm;فهمیم که دروغ مى&rlm;گوید! ابوطالب گفت: هر چه دلتان مى&rlm;خواهد بپرسید!

آن&rlm;ها آن مسائل را مطرح کردند. رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: فردا جواب&rlm;هایش را مى&rlm;دهم; اما در وعده&rlm;اى که داد &laquo;ان&rlm;شاءالله&rlm;&raquo; نگفت. به همین جهت، چهل روز وحى از او قطع شد تا آنجا که رسول خداصلى الله علیه وآله غمگین گردید و (بعضى از) یارانش که به وى ایمان آورده بودند به شک افتادند، و قریش شادمان شده و به استهزاء و آزار ایشان پرداختند; ابوطالب نیز سخت در اندوه شد.

پس از چهل شبانه&rlm;روز، سوره کهف بر پیامبر نازل شد. رسول&rlm;خداصلى الله علیه وآله از جبرئیل سبب تاخیر را پرسید؟ (جبرئیل) گفت:ماقادرنیستیم&rlm;ازپیش&rlm;خود نازل شویم جز به اذن خدا.

 
توضیح آیات قرآن

&laquo;و یسئلونک عن ذى القرنین قل ساتلوا علیکم منه ذکرا&raquo;

و از تو اى پیامبر درباره ذو القرنین سؤال مى&rlm;کنند، در پاسخ ایشان بگو:به زودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو مى&rlm;کنم.

&laquo;انا مکنا له فى الارض و اتیناه من کل شى&rlm;ء سببا&raquo; ما او را در روى زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم.
سفر به مغرب:

&laquo;فاتبع سببا&raquo; ذو القرنین از این اسباب و وسایل استفاده کرد و راه سفر را در پیش گرفت.

&laquo;حتى اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عین حماة و وجد عندها قوما&raquo; تا به غروبگاه آفتاب رسید. در آنجا چنین در نظرش مجسم شد که خورشید در چشمه یا دریایى تیره و گل&rlm;آلود فرو مى&rlm;رود و در آنجا مردمى را دید که مجموعه&rlm;اى از انسان&rlm;هاى نیک و بد بودند.

&laquo;قلنا یا ذا القرنین اما ان تعذب و اما ان تتخذ فیهم حسنا&raquo; گفتیم اى ذو القرنین، آیا مى&rlm;خواهى بدان ایشان را مجازات کنى، یا روش نیکویى در مورد آن&rlm;ها انتخاب مى&rlm;نمایى؟

&laquo;قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم یرد الى ربه فیعذبه عذابا نکرا&raquo;

ذو القرنین گفت: ما کسى را که ستم ورزیده مجازات خواهیم کرد; سپس او به سوى پروردگارش باز مى&rlm;گردد و خداوند او را مجازاتى شدید خواهد نمود; یعنى ظالمان و ستمگران، هم مجازات این دنیا را مى&rlm;کشند و هم عذاب آخرت را.

&laquo;واما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسنى وسنقول له من امرنا یسرا&raquo; و اما کسى که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نیکوتر - بیشتر از استحقاقش - خواهد داشت و ما به فرمان خود، او را به کارى آسان واخواهیم داشت.
سفر به مشرق:

ذو القرنین سفر خود را به غرب پایان داد و دوباره عزم سفر کرد; قرآن مى&rlm;گوید:

&laquo;ثم اتبع سببا&raquo; سپس بار دیگر از وسایلى که در اختیار داشت استفاده کرد و به طرف مشرق حرکت نمود.

&laquo;حتى اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترا&raquo;

همچنان به راه خود به طرف مشرق ادامه داد تا به صحرایى نزدیک به محل طلوع خورشید رسید. در آنجا دید که خورشید بر جمعیتى طلوع مى&rlm;کند که برایشان در برابر تابش آفتاب، هیچ&rlm;گونه پوشش و سایبانى قرار نداده بودیم.

&laquo;کذلک و قد احطنا بما لدیه خبرا&raquo; آرى، ذو القرنین این چنین بود! و ما به خوبى از امکانات و فعالیت&rlm;هاى او آگاه بودیم.
برگشت از مشرق و سفر به طرف کوه&rlm;هاى یاجوج و ماجوج:

&laquo;ثم اتبع سببا&raquo; باز از وسایل مهمى که در اختیار داشت استفاده کرد و به قصد سفر حرکت نمود.

&laquo;حتى اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوما لا یکادون یفقهون قولا&raquo;.

همچنان راه خود را ادامه داد تا به میان دو کوه رسید و در کنار آن دو کوه، قومى را یافت که هیچ سخنى را نمى&rlm;فهمیدند; یعنى خیلى ساده و بسیط&rlm;الفهم بودند.

&laquo;قالوا یا ذا القرنین ان یاجوج و ماجوج مفسدون فى الارض فهل نجعل لک خرجا على ان تجعل بیننا و بینهم سدا&raquo; آن گروه - وقتى ذو القرنین را با آن قدرت و توانایى دیدند - به او گفتند: اى ذو القرنین، طایفه یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد مى&rlm;کنند، آیا حاضرى پولى از ما بگیرى و میان ما و آن&rlm;ها سدى ایجاد نمایى؟!

&laquo;قال ما مکنى فیه ربى خیر فاعینونى بقوة اجعل بینکم و بینهم ردما&raquo;.

ذو القرنین در پاسخ آنان گفت: اموال و امکاناتى که پروردگارم در اختیارم گذاشته، از آنچه شما پیشنهاد مى&rlm;کنید بهتر است. بنابراین من از شما اجر و مزد نمى&rlm;خواهم! فقط مرا با نیروى انسانى کمک کنید تا میان شما و آن&rlm;ها سد محکمى ایجاد نمایم!
ساختن سد :

&laquo;اتونى زبر الحدید حتى اذا ساوى بین الصدفین قال انفخوا حتى اذا جعله نارا&raquo; در ابتداى کار سدسازى، ذو القرنین چنین دستور داد: قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید و آن&rlm;ها را روى هم بچینید تا اینکه کاملا میان دو کوه را بپوشانند. بعد گفت: در اطراف آن آتش بیفروزید و در آن بدمید.

آنان چنین کردند تا قطعات آهن سرخ و گداخته گردید.

&laquo;قال اتونى افرغ علیه قطرا&raquo; بعد گفت: اکنون مس مذاب برایم بیاورید تا روى این بریزم!

و به این ترتیب، سدى آهنین در مقابل یاجوج و ماجوج ایجاد کرد، چنان که قرآن مى&rlm;گوید:

&laquo;فما اسطاعوا ان یظهروه وما استطاعوا له نقبا&raquo; پس از آن دیگر آن گروه مفسد قادر نبودند از روى آن عبور کرده یا راه نفوذ و حفره&rlm;اى در آن ایجاد کنند.

&laquo;قال هذا رحمة من ربى.&raquo; ذو القرنین در پایان کار سد گفت: این سد خود نعمت و رحمتى از پروردگار من است!

&laquo;فاذا جاء وعد ربى جعله دکاء و کان وعد ربى حقا&raquo; گمان نکنید این یک سد جاودانى و ابدى است، بلکه آن زمان که وعده پروردگارم فرارسد، آن را در هم مى&rlm;کوبد و به یک سرزمین صاف و هموار مبدل مى&rlm;سازد و وعده پروردگارم حق است و تحقق خواهد یافت (وعده&rlm;اى که بر اساس آن، در آستانه رستاخیز سازمان دنیا به هم خورده و تمامى استحکامات آن فرو خواهد ریخت).



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

بسیاری از مردم، خصوصا ایرانیان بر این عقیده اند که کوروش نیز مانند دیگر پادشاهان هخامنشی زرتشتی بوده است. اما باید این نکته را یادآور شویم که کوروش با وجود احترام فراوانی که برای اهورامزدا و آیین زرتشت قائل بود، هیچ گاه زرتشتی نبوده است. در واقع کوروش به تمام ادیان و مداهب و خدایانی که به شکل ها و نام های گوناگون در بین جوامع مختلف مورد تقدیس و پرستش مردم بودند، احترام فراوانی می گذاشت.

او به هنگام ورود به بابل متنی را می خواند و در آن اعلام می کند:

&laquo; اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد... &raquo;

در این متن کوروش خود را برگزیده ی مزدا می داند و برخوردای از یاری و حمایت او را دلیل موفقیت خود عنوان می کند. همچنین او در منشور حقوق بشر خود می گوید:

&laquo; وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب من را تکان داد... فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند...&raquo;

او ضمن آزادی قوم یهود از چنگ &laquo;نبونید&raquo; فرمان بازسازی معبد یهوه در اورشلیم را صادر می کند و خدایان سومر و آکد را به نیایشگاه های خودشان باز می گرداند و در تمام این منشور همواره مردوک را مورد ستایش قرار می دهد و اعلام می کند که مردوک مرا پادشاه بابل کرد و او را خدای بزرگ معرفی می کند.

 

حالا چگونه می شود عنوان مذهب و دین خاصی را به کوروش نسبت داد. با توجه به این که او هم به اهورامزدا احترام فراوان می گذاشت و هم به مردوک خدای بابل و هم به یهوه خدای یهودیان؟ برای پاسخ به این سوال، سوال دیگری پیش می آید و آن این است که اگر کوروش یک دین خاص داشت، چرا با توجه به قدرت و محبوبیتی که در نزد جوامع داشت، هیچ گاه مردم را به آن دین دعوت نکرد و آنان را در پرستش خدای خود آزاد گذاشت؟

با توجه به سخنانی که کوروش به هنگام ورود به بابل ایراد می کند و آن چه در استوانه ی گلین برای ملت ها بیان می کند، تنها یک مسئله نمایان است و آن هم آن است که کوروش از اصل به وجود یک خدای واحد اعتقاد داشته است که ملت ها و جوامع گوناگون او را با نام های مختلف می شناختند و برای پرستش او از این جهت که بتوانند او را تجسم کنند، از وسایل گوناگون استفاده می کردند. بنابرین کوروش به این مسئله واقف بوده است که همه ی مردم یک مبدا را می پرستند. به همین او تمام مذاهب جهان را قابل احترام می شناسند و مردم را در پرستش خدای خود آزاد می گذارد. در نظر او اهورامزدا، مردوک، یهوه و ... همه یک معنا داشتند.

خوب است که ما هم کوروش کبیر، این مرد بزرگ را الگوی خود قرار دهیم و به تمام مذاهب جهان احترام بگذاریم.

 

برگرفته از کتاب :منم کورش پادشاه هخامنشی









ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed



    
آتــن:
امیدوارم روح پدرم از من خوشنود باشد...
سپاهی گران فراهم کردم که کسی را یارای مقابله کردن با آن نباشد، خود نیز راضیم با اینکه بسیار هزینه کردم تا ارتشی از تمامی ملل فراهم آورم ولی ارزشش را داشت تا تعداد کشته ها بسیار کم باشد ، اکنون آتن هستم...آتن خالی از سکنه است ، یکی از خبرچینان گفت که یونانیان به جزیره ای در ایتالیا گریخته اند...تنها تعدادی سرباز در اکروپلیس باقی ماندند که پیام صلح و آزادی ما را نپذیرفته اند؛ مردونیه از من خواست که تمامی شهر را آتش بزنم تا هیچ سربازی باقی نماند ...من و سردارم گرم گفتگو بودیم که ناگهان کودکی عریان به سمت سپاه ما نزدیک شد، کودک گریان و پریشان به نزدم آمد، شنل خود را از دوش برداشتم و بر بدن عریان کودک بیچاره پیچیدم او تنها ناله می کرد، پس از فتح آتن تصمیم بازگشت به پارسه گرفتم ، دگر طاقت هجران نداشتم...
پارسه:
ـــــــــ
پس از بازگشت از یونان دستور به جشنی وسیع دادم و تمامی نمایندگان ملل را جمع کردم و از آنان به خاطر کمکهایشان  سپاسگزاری کردم .
همگی نمایندگان آمده بودند، حتی یونانیان نیز برای طلب بخشش نزد من آمدند... من نیز به گرمی از آنان استقبال کردم.
کودکی را که از آتن آورده بودم بدست خواجه بزرگ دربار سپردم تا او را برای انجام کارهای درباری آماده سازد، کودک روز به روز بزرگتر می شد نام او را نیز میترادات نهادم تا همچون میترا محافظ ما باشد...
بیشتر وقتم را صرف تکمیل کاخی می کردم که پدرم برایم به یادگار گذاشته بود، سعی کردم بر زیبایی آن بیافزایم تا فرهنگ و هنر پارسی را بیشتر به جهانیان بیاموزم؛ در یکی از جشنهای سال نو بود که یکی از نمایندگان کشورها از فرط تعجب و حیرت تا ساعاتها به یک نقطه خیره شده بود،برخی نیز از آنان هنوز نتوانسته بودند معنای واقعی ایزد یکتا را درک کنند مرا خدا می نامیدند که با خشم و ناراحتی من روبرو شدند، میترادات روز به روز جوانی برومند میشد من به او تمامی هنرها را آموختم و او را از نزدیکترین کارگزاران خود قرار دادم، گاهی نیز با او درباره ی کارهای حکومتی مشورت می کردم، تنها چیزی که این سالها مرا آزار میداد قساوت و کینه ای بود که یونانیان از من داشتند، نمی دانم در تاریخ چه شاهی بوده که این چنین محافظه کارانه وارد خاک دشمن شود و بجای کشتار آنان، آنان را مورد لطف و عنایت خود قرار دهد، با آنکه آنان مرا زئوس خدای خود می دانند، اما کینه مرا در دل می پرورانند، وقتی به میترادات می نگرم در دلم حسی عجیب پیدا می کنم، شاید تمامی این جنگ برای آن بود که من این کودک بی نوا را که شاید از خانواده اش جا مانده و گم شده را پیدا کنم و به دربار بی همتای هخامنشیان بیاورم ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امشب پارسه چه زیبا شده، کاخهایی را که ساختم بسیار با شکوه خود را نشان می دهند ، دلم برای پدرم به تنگ آمده ، امشب سالگرد اوست ، امیدوارم هرچه زودتر اورا ببینم و در آغوش بکشم ، هر سال سالگرد پدرم احساس عجیبی پیدا می کنم و امشب گویی مرا می خوانند، بدنم دیگر نمی خواهد رنج بودن در زمین خاکی را بکشد جز عشق جاودانم پارس دیگر دلبستگی به این دنیا ندارم امشب شب من است...



ساعاتی بعد کاخ هدیش:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شب رفته رفته تاریک تر می شود اما خواب به چشمانم نمی آید ، همینطور که در افکار خویش و یاد آخرین گفتار پدرم بودم ، ناگهان درب اتاقم باز شد ، میترادات درخواست ورود کرد من هم طبق معمول به او اجازه ورود دادم، او را همانند اتخش ثرا دوست دارم،
او به نزد من آمد اما بسیار پریشان بود اشک در چشمانش حلقه زده بود ، نخست گمان کردم خبر بدی آورده، اما بعد متوجه شدم او چیزی می خواهد به من بگوید ... لحظه ای سکوت بین ما جاری شد که ناگهان او خنجری را از لباسش بیرون آورد و به سمت من نشانه رفت لحظه ای درنگ کرد اشک از چشمانش سرازیر شده به من نگاه می کند و از اینکه عکس العملی نشان ندادم بشدت تعجب کرده ، به پایم افتاد و در حالی که گریه می کرد داستان این توطئه را برایم بازگو کرد: او گفت که چندی پیش زنی را دیده که مدعی بوده مادر اوست ، آن زن گفته که ما تو را عمدا به نزد خشایارشا فرستادیم چون می دانستیم او مردی نیک از تَخمه خدایان است و تو را به نیکی نزد خود نگه میدارد  و بزرگ خواهد کرد تا در آینده به وسیله ی تو بتوانیم اورا از بین ببریم.
میترادات در حالی که زجه می زد به من گفت اگر این کار را انجام ندهد او را خواهند کشت...
میترادات را بلند کردم و اندکی به چشمانش نگاه کردم ، سپس رویم را برگرداندم و خواستم که خنجر را بر بدنم فرو کند، میترادات در کمال تعجب گفت: شاهنشاه... اما من با صدای بلندتری از او خواستم تا کارش را به انجام برساند و جان خود را حفظ کند...
او خنجر را بر بدن من فرو کرد اکنون تنها نوری می بینم که مرا به سوی خود می کشاند و صدای پدرم...



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

 قاهر 313 ایرانی


گزارش فارس از جدیدترین دستاورد صنایع هوایی ایران
قاهر 313 دروازه ورود ایران به دنیای جنگنده&zwnj;های پنهانکار

خبرگزاری فارس: با رونمایی از جدیدترین جنگنده بومی ایرانی با نام &laquo;قاهر 313&raquo;، اولین گام بلند ایران برای عرض اندام در باشگاه جنگنده&zwnj;های رادارگریز با قدرت برداشته شد.
خبرگزاری فارس: قاهر 313 دروازه ورود ایران به دنیای جنگنده&zwnj;های پنهانکار

به گزارش گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس، بیش از هفتاد و پنج سال از زمانی که اولین آشیانه های فنی برای تعمیر اساسی هواپیماهای نیروی هوایی ایران در منطقه دوشان تپه تاسیس و اولین هواپیمای ساخت ایران به نام شهباز در آن مونتاژ شد، می گذرد.

زمان زیادی است که فاصله آن را می توان با مقایسه تکنولوژی &laquo;شهباز&raquo; و جدیدترین مروارید درخشان صنایع هوایی ایران هواپیمای F-313" قاهر" به خوبی درک کرد، گرچه زمان، وظیفه هیچ کدام را عوض نکرده است. قاهر همان وظیفه ای را بر عهده دارد که شهباز بر عهده داشت و آن هم حفاظت و پاسداری از آسمان ایران است.

*قاهر تداوم نسل آذرخش و صاعقه

توانمندی های فنی صنایع دفاعی ایران درخصوص ساخت و تولید هواپیما تا مدت های مدید تنها محدود به تعمیرات نه چندان سنگین دوره ای بود.

اما با پیروزی انقلاب اسلامی و تحریم های تسلیحاتی غرب علیه ایران و عدم امکان نوسازی ناوگان تهاجمی خود، تلاش وسیعی از سوی مراکز تحقیقاتی و صنعتی نظامی ایران برای ساخت هواپیماهای پیشرفته آغاز شد.

این تلاش ها در نهایت به ساخت جنگنده آذرخش در دهه هفتاد و جنگنده صاعقه در اواسط دهه هشتاد انجامید؛ روندی که در نهایت به ارائه جنگنده F-313"قاهر" انجامید.

*رادارگریزها؛ رقبای آینده جنگنده های ایرانی

جنگنده F-313 قاهر در حقیقت نشانه دیگری از روند رو به رشد جنگنده های ایران برای مقابله با تهدیدات جدید در عرصه نبردهای هوا پایه است که از فضای حاکم بر نبردهای نوین نشات می گیرد. در حالی که نسل جدید جنگنده ها در نبردهای آینده به سمت استفاده از تکنولوژی رادارگریزی و امکان انجام همزمان چند عملیات در ماموریت های رزمی حرکت می کنند، نیروهای نظامی ایران نیز نمی توانند، نسبت به رشد و گسترش چنین فناوری هایی بی تفاوت بمانند.

از سوی دیگر با تجهیز ترکیه به عنوان یکی از کشورهای عضو ناتو و رژیم صهیونیستی اصلی ترین متحد نظامی آمریکا در منطقه به جنگنده های تک موتوره F-35 در آینده نه چندان دور، عملا ایران با دو قدرت نظامی مجهز به تکنولوژی خفاکار روبه رو خواهد بود؛ نکته ای که چندان مورد خوشایند برنامه&zwnj;ریزان نظامی ایرانی نخواهد بود.

در طول سالهای اخیر صنعت دفاعی کشور، بر روی چند طرح مهم پروازی متمرکز شده بود که یکی از آنها پروژه هواپیمای بدون سرنشین سفره ماهی است که اولین تجربه جمهوری اسلامی ایران در عرصه رادارگریزی پرنده هاست.

همزمان با این پروژه، پرنده های دیگری نیز در دستور کار گرفتند که بعضا طرح اولیه و یا ماکت این پروژه ها در رژه های مختلف نیروهای مسلح به نمایش درآمد.

در یکی از این پرنده ها که به همراه ماکت سفره ماهی در رژه نیروهای مسلح به نمایش درآمد، فرم بدنه و استفاده از اصول طراحی هواپیماهای پنهان کار(رادارگریز) گویای این بود که متخصصان عرصه دفاع بر روی موضوع رادارگریزی متمرکز شده اند.

در این پرنده دقیقا شکل سکان عمودی به صورت V با فاصله از هم قرار گرفته که این موضوع علاوه بر افزایش توان مانور پرنده، موجب کاهش بازتاب راداری آن نیز می شود.

با مشاهده ماکت این هواپیما و مقایسه آن با قاهر 313 می توان گفت که شاید بیشترین تجربیات به دست آمده از این پروژه ها، نقش اصلی را در طراحی و ساخت قاهر313 ایفا کرده است.

اینها در حالیست که برخی از جنگنده های مشابه غربی و شرقی نیز در ابتدا امتحان خود را درقالب مدل های کوچکتر پس داده و سپس در مدل های بزرگ تر شبیه سازی شدند.

*دماغه محدب و سطوح تند؛ راز خفاکاری قاهر

اولین نکته ای که در نمای خارجی جنگنده F-313 قاهر جلب توجه می کند، تلاش طراحان این هواپیما برای کاهش سطح مقطع راداری(RCS) این هواپیما بوده است. بنا بر اصول اولیه تکنولوژی خفاکاری، استفاده از زوایای تند و سطوح شیبدار به همراه استفاده از مواد جذب کننده امواج راداری اصلی راه کاهش پراکنش امواج راداری است.

یک بدنه متقارن به همراه سطوح تخت و بدون زائده های بیرونی و امکان حمل سلاح های هوایی در حفره های داخلی امکان کاهش سطح مقطع راداری را تا حداقل ممکن فراهم می کند.

استفاده از بال های V شکل و بدنه مایل به جلو و طراحی تیز زوایای حمله، از دیگر نکاتی است که در طراحی بدنه این هواپیما مورد توجه قرار گرفته است.

البته استفاده از کانارد در لبه جلویی هواپیما می تواند، یک نکته منفی در خاصیت خفاکاری این بدنه محسوب شود، اما در هر صورت طراحان این هواپیما مجبور بودند تا بین توان خفاکاری و مانورپذیری این جنگنده تعادلی را برقرار کنند.

از دیگر نکات قابل توجه در طراحی این جنگنده استفاده از دماغه محدب است که البته استفاده از چنین طراحی در نمونه های مشابه هواپیماهای اینچنینی از جمله f-22 آمریکایی و pakfa روسی نیز به چشم می خورد.

*جایگاه ورودی های هوا، امتیاز اصلی قاهر

یکی از نکات مهم در طراحی جنگنده خفاکار، کاهش انعکاس راداری دریچه های ورودی هوا و موتور هواپیما است، چرا که معمولا میزان انعکاس امواج راداری از این قسمت هواپیما برای شناسایی هواگرد در حال حرکت از سوی رادار جستجوگر کفایت می کند.

از آن جا که نحوه طراحی دریچه های ورودی هوا در تحویل هوای ورودی به موتور هواپیما و عملکرد بهینه آن در سرعت های مختلف پروازی بسیار حائز اهمیت است، هرگونه تغییر در دریچه های ورودی هوا باید با توجه به این اصل مهم انجام شود. حتی در جنگنده F-117 نایت هاوک به بهای کاهش سرعت هواپیما به زیر سرعت صوت با نصب توری هایی در ورودی هوا میزان انعکاس امواج راداری به شدت کاهش یافته است.

در هواپیمای F-313 قاهر برای اولین بار در یک هواپیمای پنهانکار دریچه های ورود هوا در بالای بدنه قرار گرفته است. در کنار این، ورودی های هوا به سمت جلو کشیده شده اند تا روند تحویل هوا به موتورهای هواپیما بدون هیچ مشکلی ادامه پیدا کند.

تدبیر دیگری که برای کاهش امواج راداری دراین جنگنده در نظر گرفته شده است، ایجاد پیچش در مخروط داخلی ورودی هوا است. در کنار سطح داخلی این مخروط نیز با مواد جاذب رادار (RAM) است.

شبیه سازی متعدد رایانه ای توسط نرم افزارهای رایانه ای نشان می دهد که پس از دوبار تضعیف امواج راداری هیچ موج قدرتمندی برای بازگشت به منبع انتشار و کشف محل هواگرد باقی نمی ماند.

*اولین جنگنده مجهز به کانارد

یکی دیگر از ویژگی های ممتاز جنگنده قاهر، استفاده از کانارد یا پیش بال در افزایش مانور پذیری این هواپیما است. هیچ کدام از جنگنده غربی و شرقی ایرانی که در خدمت نیروی هوایی ایران قرار دارند، به کانارد یا پیش بال مجهز نیستند و قاهر، اولین جنگنده از این نوع در ایران محسوب می شود.

استفاده از پیش بال یا کانارد سبب توزیع هوا به زیر بال و مجرای ورودی هواپیما می شود و بهبود عملکرد پروازی را به دنبال خواهد آورد.

وجود کانارد در این هواپیما از آن جا ضروری جلوه می کند که پرواز در ارتفاع پایین یکی از مهم ترین ماموریت هایی است که برای این هواپیما تعریف شده است.

وجود کانارد، موجب پایداری هواپیما در سرعت های بالا و ارتفاع پایین شده و بهبود عملکرد هوایی را به دنبال دارد که به طور حتم مد نظر طراحان این هواپیما بوده است.

*آنچه که بدنه را می سازد

یکی دیگر از پیشرفت های بزرگ که با ساختن این جنگنده نصیب ایران شده است، رشد قابل توجه صنایع هوایی ایران در تکنولوژی مواد مرتبط با مواد پنهانکار است. گرچه سابقه تکنولوژی مواد پنهانکار در دنیا به ده ها سال قبل باز می گردد، اما هنوز هم به عنوان یکی از شاخص های مهم در صنایع هوایی پیشرفته محسوب می شود؛ چه این که هنوز گفته می شود، دستیابی چین به این تکنولوژی ناشی از دسترسی ارتش این کشور به بقایای جنگنده پنهانکار سرنگون شده آمریکایی در صربستان باز می گردد.

توانمندی استفاده از چنین تکنولوژی به گونه ای که امکان مونتاژ این جنگنده در کوتاه ترین زمان ممکن فراهم شود، جزو امتیازاتی است که عملیاتی شدن تولید انبوه این جنگنده را در کوتاه مدت فراهم می کند.

*موتوری در عمق بدنه

جنگنده قاهر جنگنده ای تک موتوره است که  موتور آن به صورت عمیق در داخل جنگنده قرار گرفته است. گرچه یک موتوره بودن چنین جنگنده ای می تواند، سبب کاهش بقا پذیری آن شود اما مزایای چشم گیری نیز به همراه دارد.

موتور این جنگنده می تواند با بالاترین رانش ممکن امکان پرواز در ارتفاع پایین را فراهم کرده و مانور پذیری موثر را جنگنده فراهم می کند.

گرچه هنوز موتور و مشخصات این جنگنده به طور کامل ارائه نشده است، اما پیش بینی می شود که بیشینه توان یکصد کیلو نیوتن برای موتور این جنگنده ضروری است.

رونمایی از جنگنده بومی قاهر 313 با حضور رییس جمهور

*چشم تیزبین قاهر در کمین دوردست ها

سامانه های اویونیکی این هواپیما از چند نمایشگر چند کاره دیجیتال تشکیل شده است که بر خلاف سامانه های آنالوگ و رقمی، امکان انتقال اطلاعات را در کوتاه ترین زمان ممکن را به خلبان فراهم می کند.

سیستم راداری این هواپیما با توانایی جستجو و کشف اهداف راداری در فضای فراتر از دید امکان کشف و درگیری با اهداف کشف شده و هدایت موشک های هدایت شونده توسط امواج راداری را فراهم می کند.

*امتحان اصلی در صحنه نبرد خواهد بود

اینکه در نهایت قاهر 313 خواهد توانست با جنگنده های روز دنیا رقابت کند و یا نه، بستگی به عملکرد این هواپیما خواهد داشت، اما نکته مسلم در این است که هر جنگ افزاری تنها امتحان خود را در میدان جنگ پس خواهد داد و جنگنده قاهر 313 نیز از این مسئله مستثنی نخواهد بود.

انتهای پیام/


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

.

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

.

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال

عکس جدید و خنده دار از تماشاگران فوتبال



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

با عرض سلام و تشکر از شما بازدید کننده گرامی اومیدوارم با نظرات خود موجب دلگرمی ما باشید

در ضمن گوگولی  از دوستانی که مایل به همکاری در این وبلاگ هستند همکاری میکند به این ترتیب که کسانی که دارای وبلاگ هستند میتوانند پستهای جالب خود را قرار داده و در انتها نیز عنوان مطالب جالب خود را به وبلاگ خود لینک نمایند و افرادی هم که وبلاگ ندارند میتوانند با ما همکاری کنند

افرادی که تمایل به همکاری دارند لطفا در نظرات ایمیل خود را قرار دهند

منتظر تان هستیم


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 4 فروردين 1392برچسب:, توسط saeed

rsianStat -->